رستا کوچولوی مامان

بیست وشش ماهگردرستا جووون

1394/5/13 2:49
نویسنده : مامان رستا
482 بازدید
اشتراک گذاری

 

محبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبت

 

جشن26مین ماهگردت مبارکجشن

 

جشنجشنجشنجشنجشنجشنجشنجشنجشنجشنجشنجشنجشنجشنجشن

 

 

 

 

 

سلام رستا کوچولو ببخشید بابت تاخیر دوماهه خسته اخه کلی گرفتار وخسته بودمخسته وبازم معذرت واسه اینکه تو این خاطرات دختر کوچولوی دوست داشتنیم رو کامل یادداشت نکردم شرمنده عزیزم

غمگین

 

 

 

اول از پیشرفت رستا در یادگیری اشعار بگم:رستا کوچولو شعرهایی که مامان واسش میخونه دیگه خودش تقریبا یاد گرفته زیبا گاهی مامان داره واسش شعر میخونه یا قصه میگه اعتراض میکنه و میگه (من) یعنی من میخوام بگم مامان هم ساکت میشه ورستا جوون شروع ب خوندن میکنهخنده

مثلا: تپلوام تپلو      مامان خوبی دارم     میدوزه دونه دونه    رستا بازی کنه    خندهخندهخندهخندهخنده

 

 

 

(بلد نیستم): وقتی کاری مطابق میل رستا خانم نباشه میگه بلد نیستمخنده یا موقعی بابا میخواد لباس تن رستا جوون بپوشه میگه (بلد نیستی)خنده

 

 

 

(خسته ام):جدیدا وقتی میگم رستا جون این کار کن میگی خسته امخنده

 

 

 

(خاله مریم):خاله مریم رو خیلی دوست داری از صبح تاشب در همه مراحل با خاله مریم فرضی بازی میکنی .صحبت میکنی بعضی اوقات یهویی میگی خاله مریم کجاست خنده هر وقت میریم خونه خاله و نزدیک خونه خاله میشیم رستا جووون اون محیط رو میشناسه میگه خاله بغلقربونت دختر باهوشم بشممحبت

 

 

 

(مامان صبانه)(تمیر=پنیر)وقتی رستا کوچولو صبح زود از خواب بیدار میشه میگه صبح بخیرمامان صبانه تمیر میخوامخنده

 

 

 

(لیوان خوشگل رستا):هر موقع روز رستا هوس دوغ میکنه میگه دوغ لیوان خوشگل یعنی بهم دوغ بدهخنده خداروشکر رستا کوچولوی من به مرحله ای رسیده که میتونه نیازهاش رو تا حدودی بیان کنه  ومن از این بابت خوشحالمآرامچشمک

 

 

 

(غذا اخام یا پتو اخام):وقتی دختر کوچولی من گرسنه میشه خودش بهم میگم پتو اخام یعنی بهم پلو بدهخندهمحبت

 

 

 

(عاشق شبکه نسیم وپویا):دخترم عاشق خندوانه شده و هر وقت بهش میگم حالت خوبه میگه عالیبغلوقتی جناب خان توی یکی از برنامه اش نباش کلا سراغش رو میگیره.وباخودش میگه بریم بیایممحبتفعلااسم این دوتا کانال یاد گرفتهآرام

 

 

 

(تعویض لباس):رستا جوون علاقه زیادی به تعویض لباس داره هر روز ب طور کامل لباسهاش رو از دراور در میاره میگه بلوز خوشگل وقتی بلوزش عوض میشه حتما باید شلوارشم عوض بشه آرامبه همین علت مامان دیگه کلافه شدغمگین و کشوها رو ب طور کامل خالی کردچشمک

 

 

 

وقتی مامان یا بابا از دست ناراحت میشه میایی کنار ما و میگی بغل یعنی بیاین بغلم و کلی هم ما رو بوس میکنی قربونت برمبغل

 

 

 

 

 

غمگینغمگینمامان کم حافظه دیگه چیزی یادش نمیاد ولی قول میدم اگه چیزی یادم اومد به مطالب اضافه کنم و عکسهاتم به زودی اپلود میکنم

پسندها (2)

نظرات (1)

سپیده ماماي سپنتا
14 شهریور 94 14:43
آفرين صد آفرين هزار و سيصد آفرين فرشته روي زمين ....هوررراااااا